خبر داری امروز چندمین روز سال است؟ راستی! یادم رفت که بگویم امسالم را از بهارِ رجب شروع کردم و هفتههایم را از یکشنبه ها! این را هم باید تا الان فهمیده باشی که روزمرگیها کمرم را شکستهاند! تمام راههایی که برای شکستن روزمرگی به ذهنم رسیده را انجام دادم و اگر کار جدیدی هم به ذهنم برسد بیکار به تماشایش نمینشینم. حرکت میکنم! نمیدانم قبول داری یا نه که آدمی با حرکت است که معنا...
آه...
چقدر سرت را با حرفهایم درد میآورم. قبول دارم. اما توهم به من حق بده! خبر داری چندمین روز سال است؟ شمسی میخواهی حساب کن یا قمری یا میلادی! از هرکدام حساب کنی روزهاست که میگذرد! روزها روزها روزها... - حتی شمسی که به ظاهر بیست و هشت روز گذشته اما بازهم خودت بهتر میدانی که حتی یک روز هم...- روزهایی میگذرد که فیلم هایم را -با تمام علاقهای که داشتم- گذاشتهام گوشهای؛ کتاب و دفتر و قلم دست گرفتهام به خواندن و نوشتن! -به یاد روزهای کودکی که میخواندیم و مینوشتیم- روزهایی میگذرد که حتی در شب های سرد کنار پنجرهی اتاق، چشم در چشم ماه قلم به دست مینشینم و حرف دلهای ماه را گرتهبرداری میکنم.
۲۸ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۴۴
۰
۰
هم سایه
به رسم همیشگی سلام!
پدرم یادم داده که همیشه و همهجا اول سلام کنم. البته پدرم تربیت شدهی آیت الله کوهستانی است. این را همان اوایل کودکیام از سلام کردنش فهمیدم. چون در روستای پدرم اغلب قبل از سلام چند جملهای احوال پرسی میکنند و چند سوال رد و بدل میکنند و بعد یادشان میافتد که باید سلام کنند! بگذریم...(دلم نمیآید این را نگویم. پدرم همیشه میگوید حتی اگر کسی زنگ زد و شمارهاش را میشناختی به جای الو گفتن سلام کن! من هم همیشه در ذهنم میگذشت که الو همان سلام است البته به زبان فرنگی. اما حالا میفهمم که سلام جنسش توفیر دارد با همهی های و هِی و الو و هلو گفتنهای فرنگیها! استادمان میگفت این فرنگیها فرهنگ ندارند! های و هلو و هِی همهاش اسم صوت است و اصلا معنا ندارد. صد رحمت به اسلام که سلامش برای سلام کننده و پاسخ دهنده خیر و برکت دارد و سلامتی. بگذریم؟)
نه! نمیگذریم! برای امروز من کافی است. تا فردا و پس فردا خدا کریم است. بقیه صحبتها باشد برای یکی از فرداها...!
یا حق
۲۸ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۳۴
۰
۰
هم سایه